مشکل عقب مانده گی صنعتی و اجتماعی و فرهنگی ایران با سرنگونی این حکومت و یا آن حکومت و "چریک بازی" حل شدنی نیست!
این مطلب مهم در یک کنکاش پژوهشی-تاریخی تلاش کرده است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چرا با دارا بودن تمدن و فرهنگی حدود 8000 ساله و با گذشت یکصد ده سالی که از انقلاب مشروطیت میگذرد، ایران و ایرانی هنوز در زمینه های زیادی از ملل و کشورهای جهان عقب مانده است؟ . لطفا خواندن این مطلب مهم را بدیگران نیز سفارش فرمایید.
امروزه، ایران و ایرانی، می بایست در صنعت و تکنولوژی در ردیف ده کشور اول جهان باشد اما متاسفانه هم اینک در بخشهای پیشرفت نموده و در بخشهای مهم بسیاری در جا زده و می زنیم.
در فرهنگ و تمدن برای هزاران سال چون خورشیدی در آسمان بشریت میدرخشیدیم و آن زمان که اروپاییان و یکدیگر را خام خام می خوردند، ما ایرانیان در حدود 5200 سال قبل در شهر سوخته سیستان و بلوچستان عمل کاشت چشم مصنوعی و جراحی مغز انجام می دادیم و بر اساس قانون ریاضی و احتمالات "تاس" را ابدا و بکار بردیم و در همین دوران بر اساس منطق ریاضی و هنر اولین انیمیشن جهان را دور یک جام گلی خلق نمودیم.
در هنگامی که اعراب و در بیشتر اقوام جهان، دختران را زنده بگور می کردند و وقتی مردی می مرد، همسرش نیز برسم وحشیگری آن زمانها، باید کنار جسد شوهر زنده بگور می شد، اماما ایرانیان بر اساس آموزه های نیاکان، زنان خود را صاحب حق و حقوق مالکیت و نقشی اجتماعی برابر با مردمانمان نموده بودیم و حدود 2550 سال قبل کورش کبیر اولین منشور حقوق بشر جهان را نوشت و در امپراتوری ایران که از غرب دیوار چین شروع و تا شمال افریقا و به قلب اروپا، تا کشور "کرواسی" فعلی ختم میشد، آنرا به اجرا گذاشتیم و بر اساس همین آموزه ها بود که در طول تاریخ سه مرتبه یهودیان را از نسل کشی نجات دادیم(بماند که دولت بی مرام و معرفت کنونی آقای نتانیاهو در اسراییل بجای تشکر و قدردانی از ما ایرانیان ،برایمان شاخه و شانه می کشد و تحریمهای فراونی را از طریق آمریکا و دیگر متحدانش بر ما تحمیل نموده است)، حالا و در قرن بیست و یک ما را چه شده که گروه و جناح و گروهک سیاسی درست و بجز خودمان دیگری را اصلا و ابدا قبول نداریم که هیچ گاه نیز حکم تکفیر و قتل صادر می کنیم و هزاران بار متاسفانه بجز با زبان تهدید و تحقیر و فحش و ناسزا با یکدیگر در مورد مسایل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آنها، روبرو و به بحث نمی نشینیم. چرا باید قومیت و مذهب و پاره فرهنگ یکدیگر را تاب نیاوریم در حالی که در 2500 سال قبل آزادمنشی ایرانیان تا آن اندازه بود که همسر خشیار شاه یهودی بود و خود خشیارشاه زرتشی؟.
چرا هم اینک از آستانه تحمل سیاسی ما در مسایل سیاسی و فرهنگی و غیره بشدت کاسته شده و به نوشته ها و سخنان و اعتقادات و نظرات یکدیگر با زشترین واژه ها و عبارتها می تازیم؟.
چرا باید یک ایرانی با 8000 سال تمدن و فرهنگ و آزاد منشی در صفحات اینترنتی با نام های مستعار و عجیب و غریب مانند "آفتابه" به اعلام نظر بپردازد و چرا باید او از دستگاههای اطلاعاتی کشورش با این همه سابقه تاریخی و تمدنی بترسد؟.
چرا نباید همه از چپ و راست و مذهبی و غیر مذهبی ،شجاعت بخرج دهیم و ضمن قبول اشتباهات سیاسی و تبعات حقوقی آن به کشور برگشته و دست در دست هم ایران چنان بسازیم که اول خدا را از خود خشنود و روح نیاکان خود را شاد ساخته و تشکر و دعای آیندگان را برای خود فراهم سازیم؟.
بجای فرصت سازی تا کی باید فرصت سوزی کنیم و هرچه بیشتر و بیشتر از دیگر کشورهای پیشرفته عقب بمانیم.
مشکل عقب مانده گی صنعتی و اجتماعی ایران با سرنگونی این حکومت و یا آن حکومت و "چریک بازی" حل شدنی نیست. حل این مشکل ره کار فرهنگی و اجتماعی و فردی دارد که برای حل آن، بنده پیشنهاد می کنم :
انجمن و محفل های خانواده گی را مجددا احیاء نمایم و نه تنها در مسایل فرهنگی و معیشتی با هم گفتگوی سازنده داشته باشیم بلکه در مسایل سیاسی هم به همین گونه عمل کنیم و بمرور می توان از دل همین محافل و انجمن ها احزاب واقعی بوجود آورد که حیات اجتماعی و سیاسی ایران و ایرانی از طریق این احزاب حقیقی را تضمین و ایران را از یک کشور در حال توسعه و جهان سومی در طی زمانی معقول و منطقی به یک کشور توسعه یافته تبدیل نماید.
لازمه اینکار گذشت همه افراد و همه احزاب و جناحهای درون و برون جمهوری اسلامی و همه ایرانیان درون و برون کشور نسبت به یکدیگر و بخشش عمومی و رسیدن به یک آشتی ملی بمعنای واقعی در یک حرکت تاریخ ساز است. اگر چنین شود بنده نام این حرکت را "مادر همه انقلابهای تاریخ" نامگذاری می نمایم. به امید آن روز. هدف بنده سعید شجاعی سعدی در 40 سال گذشته ، بعنوان یک شهروند ساده و بی ادعای ایرانی و نیز یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی دقیقا رسیدن به این شرایط بوده است تا کنون نیز برای هدف خود تاوان و هزینه های فراوانی را پرداخته ام که چون نیت خدمت و انجام وظیفه نسبت به خدا و بشریت و مردم کشورم بوده از بیان آنها خودداری نموده و برای تحمل این همه درد و رنج منتی سر کسی ندارم.
این مطلب مهم در یک کنکاش پژوهشی-تاریخی تلاش کرده است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چرا با دارا بودن تمدن و فرهنگی حدود 8000 ساله و با گذشت یکصد ده سالی که از انقلاب مشروطیت میگذرد، ایران و ایرانی هنوز در زمینه های زیادی از ملل و کشورهای جهان عقب مانده است؟ . لطفا خواندن این مطلب مهم را بدیگران نیز سفارش فرمایید.
امروزه، ایران و ایرانی، می بایست در صنعت و تکنولوژی در ردیف ده کشور اول جهان باشد اما متاسفانه هم اینک در بخشهای پیشرفت نموده و در بخشهای مهم بسیاری در جا زده و می زنیم.
در فرهنگ و تمدن برای هزاران سال چون خورشیدی در آسمان بشریت میدرخشیدیم و آن زمان که اروپاییان و یکدیگر را خام خام می خوردند، ما ایرانیان در حدود 5200 سال قبل در شهر سوخته سیستان و بلوچستان عمل کاشت چشم مصنوعی و جراحی مغز انجام می دادیم و بر اساس قانون ریاضی و احتمالات "تاس" را ابدا و بکار بردیم و در همین دوران بر اساس منطق ریاضی و هنر اولین انیمیشن جهان را دور یک جام گلی خلق نمودیم.
در هنگامی که اعراب و در بیشتر اقوام جهان، دختران را زنده بگور می کردند و وقتی مردی می مرد، همسرش نیز برسم وحشیگری آن زمانها، باید کنار جسد شوهر زنده بگور می شد، اماما ایرانیان بر اساس آموزه های نیاکان، زنان خود را صاحب حق و حقوق مالکیت و نقشی اجتماعی برابر با مردمانمان نموده بودیم و حدود 2550 سال قبل کورش کبیر اولین منشور حقوق بشر جهان را نوشت و در امپراتوری ایران که از غرب دیوار چین شروع و تا شمال افریقا و به قلب اروپا، تا کشور "کرواسی" فعلی ختم میشد، آنرا به اجرا گذاشتیم و بر اساس همین آموزه ها بود که در طول تاریخ سه مرتبه یهودیان را از نسل کشی نجات دادیم(بماند که دولت بی مرام و معرفت کنونی آقای نتانیاهو در اسراییل بجای تشکر و قدردانی از ما ایرانیان ،برایمان شاخه و شانه می کشد و تحریمهای فراونی را از طریق آمریکا و دیگر متحدانش بر ما تحمیل نموده است)، حالا و در قرن بیست و یک ما را چه شده که گروه و جناح و گروهک سیاسی درست و بجز خودمان دیگری را اصلا و ابدا قبول نداریم که هیچ گاه نیز حکم تکفیر و قتل صادر می کنیم و هزاران بار متاسفانه بجز با زبان تهدید و تحقیر و فحش و ناسزا با یکدیگر در مورد مسایل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آنها، روبرو و به بحث نمی نشینیم. چرا باید قومیت و مذهب و پاره فرهنگ یکدیگر را تاب نیاوریم در حالی که در 2500 سال قبل آزادمنشی ایرانیان تا آن اندازه بود که همسر خشیار شاه یهودی بود و خود خشیارشاه زرتشی؟.
چرا هم اینک از آستانه تحمل سیاسی ما در مسایل سیاسی و فرهنگی و غیره بشدت کاسته شده و به نوشته ها و سخنان و اعتقادات و نظرات یکدیگر با زشترین واژه ها و عبارتها می تازیم؟.
چرا باید یک ایرانی با 8000 سال تمدن و فرهنگ و آزاد منشی در صفحات اینترنتی با نام های مستعار و عجیب و غریب مانند "آفتابه" به اعلام نظر بپردازد و چرا باید او از دستگاههای اطلاعاتی کشورش با این همه سابقه تاریخی و تمدنی بترسد؟.
چرا نباید همه از چپ و راست و مذهبی و غیر مذهبی ،شجاعت بخرج دهیم و ضمن قبول اشتباهات سیاسی و تبعات حقوقی آن به کشور برگشته و دست در دست هم ایران چنان بسازیم که اول خدا را از خود خشنود و روح نیاکان خود را شاد ساخته و تشکر و دعای آیندگان را برای خود فراهم سازیم؟.
بجای فرصت سازی تا کی باید فرصت سوزی کنیم و هرچه بیشتر و بیشتر از دیگر کشورهای پیشرفته عقب بمانیم.
مشکل عقب مانده گی صنعتی و اجتماعی ایران با سرنگونی این حکومت و یا آن حکومت و "چریک بازی" حل شدنی نیست. حل این مشکل ره کار فرهنگی و اجتماعی و فردی دارد که برای حل آن، بنده پیشنهاد می کنم :
انجمن و محفل های خانواده گی را مجددا احیاء نمایم و نه تنها در مسایل فرهنگی و معیشتی با هم گفتگوی سازنده داشته باشیم بلکه در مسایل سیاسی هم به همین گونه عمل کنیم و بمرور می توان از دل همین محافل و انجمن ها احزاب واقعی بوجود آورد که حیات اجتماعی و سیاسی ایران و ایرانی از طریق این احزاب حقیقی را تضمین و ایران را از یک کشور در حال توسعه و جهان سومی در طی زمانی معقول و منطقی به یک کشور توسعه یافته تبدیل نماید.
لازمه اینکار گذشت همه افراد و همه احزاب و جناحهای درون و برون جمهوری اسلامی و همه ایرانیان درون و برون کشور نسبت به یکدیگر و بخشش عمومی و رسیدن به یک آشتی ملی بمعنای واقعی در یک حرکت تاریخ ساز است. اگر چنین شود بنده نام این حرکت را "مادر همه انقلابهای تاریخ" نامگذاری می نمایم. به امید آن روز. هدف بنده سعید شجاعی سعدی در 40 سال گذشته ، بعنوان یک شهروند ساده و بی ادعای ایرانی و نیز یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی دقیقا رسیدن به این شرایط بوده است تا کنون نیز برای هدف خود تاوان و هزینه های فراوانی را پرداخته ام که چون نیت خدمت و انجام وظیفه نسبت به خدا و بشریت و مردم کشورم بوده از بیان آنها خودداری نموده و برای تحمل این همه درد و رنج منتی سر کسی ندارم.
No comments:
Post a Comment