Tuesday, January 16, 2018

When Saadi, the great, anticipates the political and security conditions of Iran and the world for the 21st century!


I deeply worry that several parts of the sovereignty in the United States and in the Islamic Republic of Iran, whether willingly or unwillingly, are so hateful to one another that government of the Islamic Republic of Iran, voluntarily or unwittingly, to get rid of America and its allies problems and hostility may become very close! to China and Russia and ultimately (God forbid), Iran's existence and independence will no more be continued among the game of superpowers, hiddenly or clearly!
as well as the fate of sheep in Chapter 2: On the Morals of Dervishes: Story 32 the Book of Golestan [Rose Garden]
 Saadi.
however,  I have no doubt that behind the scenes, US relations and its allies with Russia and China and their allies are much different than their relations on the stage!
A secret compromise on the subject of Iran is also a major threat to Iran's sovereignty and territorial integrity.
The political systems, governments, and countries that were not able to verify the real relations between Russia, China, the United States, Britain, France are no longer existent or Keep their political life fragmented and severely weakened.
On the other hand, while I am concerned, I am also optimistic about the alertness of the top officials of the current Islamic system, and it is unlikely that they were deceived by the superpowers at behind the scenes.
However, Saadi is considered by all people and researchers as a poet, speaker, and great professor of morality but I, Saeed Shojaee Saadi, as an internet-based active and researcher on world culture and peace, I also recognize him as a great political, security and international affairs.
There is no doubt that the poetry of all Iranian classical poets is a mirror of all religious concepts and all that is happening in the world of politics, culture, art, economics, internal and external relations, even the security of the world.
I present an example from the Book of Golestan [Rose Garden] of
 Saadi, Chapter 2: On the Morals of Dervishes: Story 32
as follow:

Having become tired of my friends in Damascus, I went into the desert of Jerusalem and associated with animals till the time when I became a prisoner of the Franks, who put me to work with infidels in digging the earth of a moat in Tripolis, when one of the chiefs of Aleppo, with whom I had formerly been acquainted, recognized me and said: What state is this? I recited: I fled from men to mountain and desert Wishing to attend upon no one but God. Imagine what my state at present is When I must be satisfied in a stable of wretches. The feet in chains with friends Is better than to be with strangers in a garden. He took pity on my state and ransomed me for ten dinars from the captivity of the Franks, taking me to Aleppo where he had a daughter and married me to her with a dowry of one hundred dinars. After some time had elapsed, she turned out to be ill-humored, quarrelsome, disobedient, abusive in her tongue and embittering my life: A bad wife in a good man's house Is his hell in this world already. Alas for a bad consort, alas! Preserve us, O Lord from the punishment of fire. Once she lengthened her tongue of reproach and said: Art thou not the man whom my father purchased from the Franks for ten dinars? I replied: Yes, he bought me for ten dinars and sold me into thy hands for one hundred dinars. I heard that a sheep had by a great man Been rescued from the jaws and the power of a wolf. In the evening he stroked her throat with a knife Whereon the soul of the sheep complained thus: Thou hast snatched me away from the claws of a wolf, But at last I see thou art thyself a wolf.
وقتی سعدی بزرگ شرایط سیاسی و امنیتی ایران و جهان را برای قرن 21 پیش بینی می کند!
من عمیقا این نگرانی را دارم که بخشهایی از حاکمیت در آمریکا و در جمهوری اسلامی ایران، خواسته یا ناخواسته، چنان به یک دیگر  کینه و نفرت بخرج دهند که بخشهای در نظام اسلامی ایران بازخواسته یا ناخواسته، برای رها شدن از شر آمریکا و متحدانش به رقبای خونی امریکا! یعنی چین و روسیه  بسیار نزدیک شود و نهایتا (خدای ناکرده )موجودیت و استقلال ایران بمانندگوسفند حکایت 32 کتاب گلستان سعدی بزرگ، شبانگاهان و در میان بهت و ناباوری مسئولین و مردم سربریده شود!.
من شکی ندارم که پشت صحنه روابط آمریکا و متحدانش با روسیه و چین و متحدانشان بسیار متفاوت تر از روی روابط آنها بر روی صحنه است!.
سازش پنهانی بر سر موضوع ایران نیز خطر بزرگی است که استقلال و تمامیت ارضی ایران را تهدید می نماید.
کم نبوده اند نظامهای سیاسی، دولتها و کشورهای که به موقع نتوانستند به ساخت و پاخت روسیه و چین با آمریکا، انگلیس و فرانسه و متحدانشان پی ببرند و هم اکنون یا اصلا در دنیا دیگر وجود خارجی ندارند و یا بشکل تجزیه و بشدت تضعیف شده به حیات سیاسی خود ادامه می دهند. 
از سوی دیگر من با وجود اینکه نگران هستم اما به هوشیاری مسئولین رده بالای کنونی در نظام اسلامی ایران خوشبین هستم و بعید است که آنها فریب زد وبندهای پشت پرده بین قدرتهای بزرگ را بخورند.       
بهرحال، همه سعدی را شاعر، سخنور و استاد بزرگ اخلاق بزرگ می دانند و من سعید شجاعی سعدی، بعنوان یک پژوهشگرو فعال اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی او را یک پیشگوی بزرگ سیاسی، امنیتی و روابط بین المللی نیز می شناسم.
شکی نیست که اشعار همه شاعران کلاسیک ایرانی، آینه ای تمام نما از مفاهیم دینی و همه آن چیزهای است که در جهان سیاست، فرهنگ و هنر، اقتصاد و روابط داخلی ،خارجی و حتی امنیت ملل کشورهای جهان جاری بوده است.
برای نمونه من از کتاب گلستان سعدی بزرگ در باب دوم - در اخلاق درویشان، حکایت  32 را بعنوان گواه تحلیل خود تقدیم می نمایم.
--
شـــنــیــدم گــوســـپـــنــدی را بـــزرگــی رهـانـیـد از دهـان و دســت گــرگــی
شــبــانـگـه کـارد بــر حــلـقـش بــمـالـیـد روان گــوســپــنــد از وی بــنــالــیـد
کـــه از چـــنـــگـــال گـــرگـــم در ربـــودی چـو دیـدم عـاقـبـت خـود گـرگ بـودی
و کامل حکایت چنین است:

از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم، تا وقتی که اسیر قید فرنگ شدم در خندق طرابلس با جهودانم بکار گل بداشتند.
یکی از رؤسای حلب که سابقه معرفتی میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان این چه حالتست؟ گفتم: چگویم
همی گریخـتـم از مردمان بـکوه و بـدشت که از خدای نبودم به دیگری پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت که در طویله نامردمم بـبـاید سـاخـت
پـــای در زنـــجـــیــر پـــیــش دوســـتـــان بـه کـه بــا بـیـگـانـگـان در بــوسـتـان
بر حالت من رحمت آورد، و بده دینار از قید فرنگم خلاص کرد، و با خود بحلب برد و دختری که داشت بنکاح من درآورد به کابین صد دینار.
مدتی برآمد. دختر بدخوی و ستیزه روی و نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغص داشتن
زن بــــــد در ســــــرای مـــــرد نـــــکـــــو هــم دریــن عـــالـــم اســـت دوزخ او
زیــــنــــهــــار از قــــریــــن بــــدزنــــهــــار و قــــنــــا ربــــنــــا عــــذاب الــــنـــار
باری زبان تعنت دراز کرده همی گفت: تو آن نیستی که پدرم ترا از قید فرنگ بده دینار بازخرید؟ گفتم: بلی بده دینارم بازخرید و بصد دینار به دست تو گرفتار کرد
شـــنــیــدم گــوســـپـــنــدی را بـــزرگــی رهـانـیـد از دهـان و دســت گــرگــی
شــبــانـگـه کـارد بــر حــلـقـش بــمـالـیـد روان گــوســپــنــد از وی بــنــالــیـد کـــه از چـــنـــگـــال گـــرگـــم در ربـــودی چـو دیـدم عـاقـبـت خـود گـرگ بـودی
نقل حکایت از گلستان سعدی ، بکوشش
 دکتر محمود سقائی می باشد.




No comments:

An important open letter to kamla Harris

  Honorable vice president and candidate for the presidency of the United States, Mrs. Kamla Harris Hello The risk of a major devastating...