چه دنیایی است که سگها را رها کرده اند و سنگها را بسته اند

 چراغی را که ایزد بر فروزد --- هرآنکس فوت کند ریشش بسوزد

ای بابا ،
 این بنده خدا در حد وسع و توانش (که از قضا کم هم نبود و  نیست) هرچه بیشتر تلاش می کرد تا اولا، از جنگ و تجاوز اتحادهای تشکیل شده و یا در حال تشکیل ضد کشورش بوسیله  نگارش هزاران مطلب هشدار دهنده و روشنگرانه به فارسی و انگلیسی و انتشار آنها در اینترنت و نگارش نامه به مقامات داخلی و خارجی،از جایگاه یک پژوهشگر و    یک فعال فرهنگ و

صلح جهانی اینترنت محور و صد البته بعنوان یک شهروندساده و بی ادعا جلوگیری کند و ثانیا، از گسترش فساد اداری و اخلاقی منشعب از ورود آثار مخرب امواج تکنولوژی که با خود رواج اشرافیگری و لذت طلبی و کسب ثروت بادآورده از راه خیانت به بیت المال و ... در کشوررا بدنبال داشته، ممانعت بعمل آورد،متاسفانه اعمال فشارها و تهدیدات و پرونده سازیهای جدید بر علیه

او در دستور کار قرار می گرفت و می گیرد.درست بمانند طعمه ای که توسط مار بوا و پیتون گرفتار شده و هرچه طعمه بیشتر تلاش می کنند، مار فشار بر او را بیشتر می کند تا با جان سپردنش تسلیم گردد.

این بنده خدا در طی 35 سال گذشته بی توجه به همه این فشارها و پرونده سازیها و تهدیدات جانی و آبرویی ضدخود،با توکل بخدا و در حد و سع و توانش تلاش کرد هم به انسانیت و صلح جهانی ،خدمت کند و هم به کشور و مردم خودش،اما پاسخ آن بود که

باندی در تلاش باشند تا از مطرح شدنش و واگذاری هر نوع کار و مسئولیت اداری و سیاسی و عیره به او جلوگیری بعمل آورند.حتی هنگامی که روزنامه های مهم 5 قاره جهان برخی مطالب او را در روزنامه هایشان بزبانهای خودشان چاپ کردند و

میلیونها نفر بازدید کننده مطالب او در کشور و جهان شدند و 22 هزار نفر از مقامات دنیا و نویسندگان و هنرمندان و اصحاب رسانه و فرهنگ و سیاست داخل و یاخارج فقط دنبال کننده یک صفحه در شبکه تویتر او گردیدند، بدبختانه ، در شهر وکشور

خودش بجای استقبال مورد تهدید قرار گرفت،درست بمانند روزی که در صنعت کامپیوتر دنیا دست به یک ابتکار مهم زد و او را تهدید کردند که توبه نامه بنویس که تو اینکار را نکرده ای! و گرنه برایت در فلان اداره امنیتی یک پرونده جدید باز می شود!  و
این در حالی بود که دهها بار مصاحبه او در باره بزرگی کارش و کسب اعتبار علمی کشور در زمینه " آی تی "  در سال 1381-

1382از رادیو و تلوزیونهای کشور و دنیا پخش شده بود!.
از همه اسفبار تر آنکه ، در سالهای اخیر که ارسال دعوت نامه ازخارج کشور برای این بنده خدا فزونی یافته است ، فردی از
تبار پرونده سازان، این بنده خدا را تشویق به مهاجرت و سفر به خارج از کشور نمود و در پاسخ چرایی این پیشنهاد تهدید گونه

گفت : مگر نمی خواهی از شر گرفتاریها و پرونده سازیهای ضد خودت خلاص شوی ، چون اگر بمانی تا نمیری دست از سرت بر نمی دارند!. و یا کار بجایی رسید که برخلاف همه قوانین حقوقی و قضایی کشور در یک پرونده حقوقی که شاکی این بنده خدا بود و متشاکی شهرداری ، در کمال شرمساری قاضی با دستخط خودش نوشت آنچه را که نباید می نوشت و در کمال ناباوری بر

اساس نوشته های خودش ،حکم به نفع شهرداری داد تا یکی از عجیبترین صدور حکم های تاریخ 8000 ساله ایران در دستگاه قضا رقم بخورد! بی اخلاقی تا این حد برای ظلم بر فردی و زمین زدن او بخدا که نوبر است!.
---
بنده سعید شجاعی سعدی، حقیقتا در عجبم این چه زمانه و چه دنیایی است که سگها را رها کرده اند و سنگها را بسته اند! ،خادمان با سواد و مدیر و صالح و چشم و دل پاک را خانه نشین کرده اند ریاکاران و متظاهران خالی بند و مکار و دروغگو و پول پرست
را میدان دار نموده اند! آیا کار آنها که به این افراد میدان داده و می دهند، مصداق این حقیقت بزرگ تاریخی نیست که اگر خواستی کاری بزرگ را زمین بزنی و جامعه ات را خراب کنی ، آنرا بدست آدمهای کوچک بسپار! لطفا اگر شما چرایی
اینکارها را فهمیدید، بنده را نیز در جریان قرار دهید.

 چراغی را که ایزد بر فروزد --- هرآنکس فوت کند ریشش بسوزد

سعید شجاعی سعدی-شیراز -همراه 0917715120

--