این یک تحقیق و تحلیل هشدار گونه و بسیار مهم برای موجودیت ما ملت ایران است.
از همه خوانندگان درون و برون ایران عزیز می خواهم تا بدور از هر نوع وابستگی سیاسی فقط و فقط از دید علمی و دلسوزانه به این تحقیق و تحلیل هشدار گونه توجه کنند. اگر باشند مسئولین و کسانی که از جایگاه کبر و غرور و خدای ناکرده عمد و یا جهل به این هشدارهای مبتنی بر پژوهش و تحقیق بی توجه ای کنند در تاریخ مورد نفرین و بدگویی آینده گان قرار خواهند گرفت.
سعید شجاعی سعدی، شیراز، 16 آبان 1400 .
پیشگفتار کوتاه.
تحقیقا روح جمعی ملت ایران پیش از حد افسرده و غمناک شده است، اگر فورا بهبود نیابد موجودیت ایران با خطر جدی روبرو خواهد شد.
در شعار و هنگامی که کس یا کسانی بخواهند واقعیت موجود را در نظر نگیرد ادعا می کنند ملت ایران در شرایط کنونی بسیار شاداب و خوشبخت و در رفاه و سطح بالای از امید به زندگی قرار دارد.
این ادعا را معمولا افرادی بزبان جاری می کنند که یا رانت بالای از شرایط نا مطلوبی کنونی که ملت ایران در آن قرار دارند به جیب خود و هم باندیهای سیاسی و اقتصادی و غیره خود می ریزند و یا دارای مسئولیتی اجرایی و غیر اجرایی هستند که برای توجیه شرایط اسفناک کنونی و پوشاندن ضعف شدید خود در زمینه های برنامه ریزی و اجرا ، مدیریت و شناخت نیازمندیهای راهبردی ملت چاره ای بجز فرا فکنی و انکار واقعیت های موجود نمی بینند.
چرا باید شرایط کنونی ملت ایران فورا اصلاح گردد؟
تحقیقا هر ملتی برای ادامه موجودیت خود به شادابی، امید و همبستگی و کارکردهای مطلوب در زمینه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیاز دارد و ملت ایران نیز از این نیازها جدا نیست.
درست بدلیل دارا بودن عوامل بالا در حد مطلوب بود که در طول تاریخ، ملت ایران توانست موجودیت خود را حفظ کند این در حالی بود که بسیاری از ملل کهن دنیا بدلیل دارا نبودن شرایط مطلوب لازم متاسفانه موجودیت خود را از دست دادند.
ملت ایران با داشتن شرایط فوق توانست در هزاره و صدهها ی اخیر حملات سنگین اسکندر مقدونی، اعراب، مغولها و دیگران را در نهایت دفع نماید و به حیات خود تا امروز ادامه دهد.
تحقیقات نشان می دهد که در چند دهه اخیر تبلیغات رسمی صدا و سیما تزریق اندوه و آه و ناله به بهانه های مختلف در سریالها و برنامه های خبری و تحلیلی و مستند و غیره خود بوده است.
بنظر می رسد سیاست کلی در چند دهه اخیر این بوده است که تزریق شادی و امیدبه زندگی در ملت ایران برای موجودیت نظام خطرناک است و مردم را از نظام و سیاستهای رسمی آن دور می نماید و این در حالی است که تقریبا همه مکاتب سیاسی جهان ادامه حیات سیاسی یک نظام را در تزریق امید و شادابی و همبستگی ملی می دانند نه در تزریق فقر و نا امیدی.
همچنین در چند دهه اخیر سیاستهای تبلیغاتی رسمی کشور این بوده است که غرب و در راس آن استکبار امریکا دشمن مردم و نظام است اما بنا به گفته آقای غرضی حدود 5 هزار نفر از فرزندان مسئولین در خارج تحصیل می کنند که بیشتر آنها اروپا و امریکای شمالی و استرالیا را برای تحصیل خود انتخاب نموده اند که مسخره و باور نکردنی بنظر می رسد اگر باور کنیم اعضای خانواده آنها در سال یک یا چند بار به بهانه دیدار عزیزان خود در آن کشورها به تفریح نپردازند و برای روز مبادا آنها زمینه اقامت دائمی خود و خانواده اشان را در غرب فراهم نسازند. اکنون می تواند گفت بجز محدودی متاسفانه یک طبقه مرفه و دارای رانت و امتیازات مختلف بالا از مسئولین رده های مختلف از 22 بهمن 1357 تا کنون بوجود آمده است که اکثرا در قبل از آن تاریخ یا در فقر بسر می بردند و یا با ارفاق می توان آنها را در سطح متوسط مالی قبل از پیروزی انقلاب قرار داد.
اما امروز هر کدام به یک سرمایدار مرفه و پر نفوذ تبدیل گشته اند.
من، سعید شجاعی سعدی، بعنوان یک ایرانی دلسوز برای موجودیت ایران عزیز و از جایگاه یک پژوهشگر و تحلیلگر اینترنت محور هشدار جدی می دهم که اگر شرایط موجود فورا تغییر نکند و همچنان سیاستهای مخرب گذشته ادامه یابد باید در آینده خطر جدی فرو پاشی ایران بزرگ و عزیز را داشته باشیم.
افزایش باور نکردنی فقر و مهمتر از آن بیماریهای روحی، روانی و اعصاب در بین اقشار مختلف مردم ایران و بالا رفتن تلفات درگیری های کوچه و خیابان که با بهانه گیریهای کوچک و گاه بزرگ به وقوع می پیوندند و افزایش شدید مهاجرت به خارج از کشور و بالا رفتن میزان خودکشی و خیانت های ناموسی، طلاق و گرایش اکثریت مردم به استفاده از کانالها و برنامه های ماهواره و اینترنتی خارجی تنها گوشه ای از وقوع خطر بروز یک طوفان ویرانگر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در آینده است که می تواند نه تنها موجودیت یک ملت که موجودیت هر نظام سیاسی هرچقدر هم که قدرتمند باشد را سرنگون سازد.
نتیجه گیری:
خدا کند تصمیم سازان اصلی کشور در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی فورا با گردهم آیی به این هشدار توجه نمایند بویژه که اگر مذاکرات برجام در 8 آذر 1400 شکست بخورد و جمهوری اسلامی ایران به پیمان ضد پولشویی نپیوندد شرایط تحریمی و خطر حمله بیگانگان برای مردم و کشور افزایش خواهد یافت و در نتیجه فشار بر مردم و دامنه فقر و ناداری بیشتر خواهد شد و این بنوبه خود می تواند به گسترش نا امیدی و اندوه بین مردم و هدایت به سمت شورش و طغیان و حتی خدای ناکرده همراهی با سیاستهای مخرب بیگانگان برای رهایی از فقر و اندوه ملی گرایش یابند که موضوع با توجه به محاصره سیاسی و نظامی که کشور در شرایط حساس کنونی با آن روبرو است باید در صدر توجه تصمیم سازان قرار گیرد.